حسن خجسته يكى از معدود مديران صداوسيما است كه با نشريات رابطه خوبى دارد و در طول مدت انتشار شرق به مناسبت
هاى مختلف وقتش را در اختيار ما قرار داده است. او معلمى است كه اكنون هفت سال است مديريت راديو
هاى ايران را در دست دارد. معلمى را كنار گذاشته، اما هنوز همكاران سابق خود را در مشهد به خوبى به ياد دارد و اگر يكى از آنها را در خيابان ببيند فورى مى
شناسد. پيش از عيد بود كه به ما وقت مصاحبه داد و دو ساعتى در دفتر او كه در ساختمان جديد راديو در جام
جم است با او ديدار كرديم.خجسته دكتراى مديريت استراتژيك دارد و هر سئوالى را حتى آنها كه خيلى ساده و سرراست هستند با مسائل پيچيده نظرى پاسخ مى
دهد كه هضم آنها براى صفحه رسانه مشكل است. براى همين از بخشى از سئوال
هاى او صرف
نظر كرديم و سعى كرديم گفت
وگويى بدون تعارفات متعارف راديويى با او داشته باشيم.
• • •
•چطور شد كه به راديو آمديد؟
مثل همه.
•تفاوت دارد. برخى از ابتدا مدير وارد مجموعه
مى
شوند و برخى بعداً مدير مى
شوند. شما چطور به كار رسانه و راديو رسيديد؟
۲۰ يا ۲۲ مهرماه آمدم راديو. اوايل اسفند
برنامه «سلام صبح
به
خير»
از شبكه سراسرى حذف شد و جاى آن را برنامه
اى به نام «كار و زندگى» گرفت. برنامه «سلام صبح
به
خير» نيز بدون اطلاع رفت از روى فرستنده ديگرى پخش شد كه حتى يك شنونده هم نداشت. من شدم مسئول آن برنامه
اى كه هيچ شنونده
اى نداشت. براى اينكه هيچ اعلام نشده بود كه در كدام طول موج پخش مى
شود. آن زمان فرستنده
آزاد زياد بود. يواش يواش آن برنامه شنونده جذب كرد تا اول شهريور ۷۲ كه قرار بود شبكه استان راه
اندازى شود. شبكه استان مركب از دو راديوى تهران و پيام بود. از اول شهريور من آن برنامه را به نام «سلام تهران» با تغييراتى در فرم و نه محتوا به شبكه تهران منتقل كردم.
•شما آن زمان رئيس راديوى استان بوديد؟
در اوايل سال ۱۳۷۲ من مدير گروه استان تهران راديو شدم، كه همين سلام تهران و عصر به
خير تهران و... را در راديو اجرا كرديم. روزى شش ساعت ما در آن راديو برنامه داشتيم. تا آذر ۷۳ كه شبكه تهران مستقل شد. تا سال ۱۳۷۷ كه دو شبكه تهران و پيام از هم مستقل شدند من هم مدت
كوتاهى قائم
مقام آقاى مهاجرانى معاونت صدا بودم كه بعد آقاى لاريجانى ما را صدا كرد و گفت مى
خواهد جابه
جايى صورت دهد و معاونت صدا به من واگذار شد. فكر كنم خرداد ۷۷ بود.
•پيش از سال ۱۳۷۰ كه وارد راديو شويد، كجا بوديد؟
آموزش و پرورش بودم. در خراسان مسئوليت آموزش و پرورش داشتم. بعد در تهران مسئوليت منطقه ۱۷ را داشتم. دبيرى مى
كردم، بازرس بودم و...
•چطور شد كه به راديو آمديد؟
همراه با يكى از رفقا آمديم راديو و تا حالا نشده كه برويم بيرون.
هيچ فكر نمى
كردم در راديو كار كنم. البته كار اينجا جذاب است و آدم را نگه مى
دارد.
•هنوز هم به كار آموزش علاقه
مند هستيد؟
من هيچ وقت از تدريس فاصله نگرفتم و هنوز هم تدريس مى
كنم.
•لابد نصيحت
هاى مداوم گوينده
هاى راديو به خاطر همين علاقه شما به تدريس است.
اميدوارم اين طور نباشد! (مى
خندد) اما اين شايد برمى
گردد به نظام آموزشى ما كه مبتنى بر مصلحت
گرايى است. شايد پدر و مادر شما هم با شما اين رابطه را داشته باشند. اين مصلحت
گرايى در ساختار ذهنى گوينده است و تا فرصتى پيدا مى
كند، در كارش برجسته مى
شود.
•فكر نمى
كنيد بهتر باشد جلوى نصيحت
هاى بيش از حد راديو گرفته شود؟
در راديو خيلى بحث مى
شود كه اين كار را نكنيم، اما نمى
شود. شما ببينيد يك نفر مبناى مطالعه
اش شعر و ادبيات است. به محض اينكه اين فرد دست به قلم ببرد، بر همان شعر تاكيد مى
كند يا كسى كه مطالعات روان
شناسى دارد، به همين ترتيب. نظام آموزشى ما مبتنى بر توصيه و نصيحت است. براى همين نسل
هايى كه مى
آيند نيز به همين شكل هستند. خود برنامه
سازان و گويندگان هم از اين امر ناراضى هستند. بعد مى
آيند شكل نصيحت را عوض مى
كنند و فكر مى
كنند كه نصيحت نيست؛ البته من كلمه توصيه را ترجيح مى
دهم به نصيحت. اين را هم بايد اضافه كنم كه توصيه هميشه بد نيست. مركز كنترل ترافيك هميشه توصيه مى
كند و توصيه
هايش مفيد است.
•توصيه
هاى مركز كنترل ترافيك كاربردى است و به ما كمك مى
كند. اما مدام توصيه
هاى چگونه زندگى كردن را بخواهيم از شكسپير، سعدى و ابن بطوطه بشنويم، چندان دلچسب نيست.
نصيحت هم جزء اطلاعات است. اما اينكه آيا به موقع و بجا استفاده مى
شود بحث ديگرى است.
اگر الان كلام گويندگان راديو را تحليل كنيد با يك سال قبل هم تفاوت كرده است. علت هم اين است كه ارتباط بيشترى بين عوامل برنامه
ساز و مردم برقرار شده است. شايد هم بحث
هاى تئوريك درون راديو بيشتر رواج پيدا كرده است.
•كسانى كه در راديو فارسى
زبان خارج از كشور كار مى
كنند، نيز در همين مملكت و با همين سيستم آموزشى رشد كرده
اند، اما برنامه
هاى آنها چنين رنگى از توصيه و نصيحت ندارد.
اگر راديوى ما را با همه راديو
هاى فارسى
زبان مقايسه كنيد، قبول مى
كنيد كه راديوى ما بهتر است. بعد هم يادتان باشد آنها يك ساعت برنامه دارند. براى يك ساعت برنامه مى
توان به خبر و اطلاعات اكتفا كرد. حالا صحت و عمق آن خبر
ها بحث ديگرى است. اما بالاخره در كار آنها خبر است كه حرف اول را مى
زند. براى همين در يك ساعت برنامه بهتر مى
سازند.
•يعنى ما كيفيت را فد
اى كميت كرده
ايم؟
نه. كيفيت ما از همه آنها بالاتر است. شايد در تمام راديو
هاى فارسى
زبان خارجى فقط يكى است كه خوب عمل مى
كند و آن هم مبتنى بر آموزش
هاى درازمدت است، نه كوتاه
مدت. اين راديو بى
بى
سى است. بى
بى
سى آنقدر كار رسانه
اى
اش خوب است كه بر عليه ايران دادگاه درست مى
كند ولى نشان مى
دهد كه خودش خارج از دادگاه ايستاده
است. حتى در تحريف خبر
هاى راديويى خيلى ماهر است. در راديو متن خيلى مهم است اما در تلويزيون تصوير است كه خبر را تفسير مى
كند. براى همين متن راديويى سخت
تر است و راديو بى
بى
سى در اين كار ماهر است. اين هم به خاطر سابقه طولانى كار اين رسانه است. بى
بى
سى متكى به آموزش
هاى دائم است. به خاطر اينكه وزارت خارجه انگليس بر پايه همين راديو بر دنيا اعمال قدرت مى
كند.
•چطور؟
بگذاريد يك مثال بزنم. چند سال پيش كه خانم بى
نظير بوتو با نواز شريف براى رياست جمهورى پاكستان رقابت مى
كردند، بوتو با قدرت
گيرى نظاميان مخالف بود. نواز شريف موافق حضور نظاميان بود. مثل آمريكايى
ها و انگليسى
ها. بى
بى
سى
سه شب درباره خانواده بوتو صحبت كرد و همانطور كه مى
دانيد بى
بى
سى راديوى سنتى پاكستان در افغانستان است. از خود بى
نظير بوتو شنيدم كه مى
گفت آن برنامه بى
بى
سى تمام راى
هاى مرا زير
ورو كرد. در حالى كه تفاوتى بين خانواده بى
نظير بوتو و نواز شريف نيست. اما قرار بود كه نواز شريف روى كار بيايد. بى
بى
سى هنوز جلو و پشت صحنه امپرياليسم كهنه را اداره مى
كند. براى همين خيلى به آن مى
رسند.
•فكر نمى
كنيد راديوى ما در مقابل چنين دستگاهى عقب
مانده باشد؟
راديو هم مثل مطبوعات ما است و مثل كتاب
هاى درسى ما. شما مطبوعات ما را با پنج سال پيش مقايسه كنيد. يا با مطبوعات ده بيست يا سى سال پيش. چقدر مطبوعات رشد داشته
اند؟
•مطبوعات جدى در ايران متعلق به بخش خصوصى هستند كه هميشه آسيب
پذير بوده
اند اما راديو...
من مى
خواهم بگويم شما به ظرفيت
هاى ملى توجه كنيد. كار شما از مطبوعات پنج سال پيش حرفه
اى
تر است. من مى
گويم راديو را هم با راديوى پنج سال پيش مقايسه كنيد. ما خيلى حرفه
اى
تر شده
ايم.
در راديو ما به دنبال تغيير فرم هستيم كه خيلى سخت است. چون ما فقط عنصر صدا را داريم. زمانى كه من به راديو آمدم مطالعه
اى درباره مخاطبان راديو انجام داديم كه ديديم تا سال
هاى ۷۰ و۷۱ سير نزولى در تعداد شنونده داشتيم. نياز
هاى مخاطبان ما متفاوت شده بود و نمى
شد كه همه آن نياز
ها را با يك شبكه راديويى پاسخ دهيم. در سال ۷۸ ما استراتژى راديو را «جذب مخاطب» قرار داديم و تا دو سال بعد توانستيم مخاطبان راديو را افزايش دهيم.
راديو پيام در اين روز
ها توانسته نظر تعداد قابل توجهى از مخاطبان را به خود جلب كند كه حتى نسبت به دو سال گذشته رشد داشته است. الان چيزى نزديك به يازده درصد مردم به راديو پيام گوش مى
دهند، كه رقم بالايى است. من رفته بودم به راديو NHK ژاپن. آنها در داخل ساختمان
شان دستگاه زلزله
سنج بسيار دقيقى داشتند كه مى
توانست محل و قدرت زلزله را در هر كجاى ژاپن اعلام كند. اين به معنى داشتن خبر آنى و فورى است. اين راديو تنها دو درصد شنونده داشت. كم بودن تعداد شنونده
هاى راديو براى اين است كه مردم با تلويزيون و تصوير راحت
تر ارتباط برقرار مى
كنند. به همين دليل هر چه سطح سواد بالاتر مى
رود مخاطبان راديو بيشتر مى
شوند.
•آيا توليد برنامه
هاى شما هم براى قشر باسواد
تر جامعه است؟
ما مخاطبان
مان را طبقه
بندى كرديم الان ما سه نوع شبكه داريم؛ يكى عمومى
ها هستند مثل پيام و شبكه سراسرى. يك
سرى شبكه
هاى اختصاصى داريم مثل شبكه جوان. يك
سرى هم شبكه
هاى تخصصى داريم مثل شبكه قرآن، معارف يا فرهنگ و ورزش. در زمان برخى از مسابقه
هاى فوتبال مخاطبان شبكه ورزش ما از راديو پيام هم بيشتر مى
شود. چون ما توليد خبر آنى مى
كنيم.
•راديو ورزش از راديو
هاى موفق ما است و شايد راز موفقيتش همين توليد خبر است. فكر نمى
كنيد وابسته نبودن راديو ورزش به واحد خبر صداوسيما آن را موفق
تر كرده است؟
خبر بخشى از اطلاعات است و توليد خبر بسيار پرهزينه است. اگر ما بخواهيم براى شبكه
هاى راديويى توليد خبر كنيم برايمان گران تمام مى
شود.
خبر ورزشى در همه جا پيدا مى
شود و ما به عنوان واسطه پخش مى
توانيم آنها را توزيع كنيم.
•چه توليد خبر و چه توزيع خبر در حال حاضر در معاونت ديگرى در سازمان صداوسيما انجام مى
شود. فكر نمى
كنيد اگر بخش خبر به زيرمجموعه
هر راديو اضافه شود نتيجه بهتر مى
شود؟
خبر در كشور ما ماهيت سياسى دارد. اگر اين انتقال انجام شود بايد كار جديدى در حوزه خبر انجام شود كه آن وقت نيازمند يك سرمايه
گذارى جديد است.
•الزاماً اين طور نيست. برنامه
سازان شما در شبكه فرهنگ اطلاعات زيادى درباره حوزه
هاى مختلف فرهنگ دارند كه مى
توانند با همين منابع موجود آنها را بياميزند و بخش خبرى بهترى به شنوندگان
شان تحويل دهند.
آن وقت ديگر وارد بحث تفسير و تحليل خبر شده
ايم. اين كار خبر نيست مردم هم به اين علاقه ندارند. مخصوصاً در راديوپيام كه بخش خبرى كوتاهى دارد. شما بعد از شنيدن خبر پيام مى
توانيد براى اطلاعات بيشتر به شبكه
هاى ديگر مراجعه كنيد.
•شما به پايين آمدن تعداد مخاطبان اشاره كرديد و اينكه چندين شبكه راديويى داريم. آيا بودجه راديو در قياس با تلويزيون مسبب اين اتفاقات نيست؟
اصولاً بودجه سازمان كم است. حتى تلويزيون هم بودجه كمى براى توليد برنامه دارد. اما در قياس اين دو با هم عقيده ندارم كه بودجه ما كم است. برخى مشاغل در تلويزيون سخت
تر از راديو است براى همين عجيب نيست كه دستمزد
هاى آنها بالا باشد. اصلاً اين دو رسانه ماهيت متفاوتى دارند.يك گوينده راديو الزاماً گوينده خوبى براى تلويزيون نيست. بسيارى از همكاران ما كه از راديو به تلويزيون رفتند، اسم
شان هم از دست رفت و در تلويزيون گم شدند.
•برنامه
هاى راديو شما را راضى مى
كند؟
نه. براى اينكه من به عنوان يك شنونده عادى به راديو گوش نمى
كنم.
•براى بهتر شدن برنامه
هاى
راديو، چه مى
كنيد؟
ما جلسات طرح و نظارت داريم كه نظر شنونده
ها و كارشناسان و سازمان
و عوامل كار كنار هم گذاشته مى
شوند و درباره برنامه
ها نظر مى
دهند.
•نظر شما درباره تاسيس راديو
هاى غيردولتى در ايران چيست؟
راديو و تلويزيون ما غيردولتى است.
•واقعاً مى
گوييد؟!
صداوسيماى ما خوب طراحى شده است. از بودجه عمومى پول مى
گيرد اما جزء اموال دولت نيست. از نظام است. براى همين اگر لازم باشد به دستگاه
هاى دولتى نيز انتقاد مى
كند.
•خب نظر شما درباره تاسيس راديو
هايى كه از دولت پول نگيرند، چيست؟
هنوز ضرورتى نبوده كه بخواهم به آن فكر كنم. تاسيس راديو با استوديو و فرستنده چند ميليارد هزينه مى
خواهد كه هر وقت بخواهيم درباره آن تصميم بگيريم به آن فكر مى
كنيم.
منبع:
http://www.sharghnewspaper.com/840123/html/media.htm