منوی اصلی سايت
کارکردهاي بنيادي راديو
دکتر حسن خجسته معاون صداي صدا و سيما يا به عبارتي مدير 15 شبکه راديويي موجود، تحصيلکرده چندرشته يي است.

به گزارش ايرانيوز ديپلم رياضي، فوق ديپلم ادبيات، ليسانس جامعه شناسي، فوق ليسانس مردم شناسي و دکتراي مديريت استراتژيک دارد. پايان نامه اش هم مربوط به زنان است و با ژئوپولتيک و سياست هم آشناست. شايد به جرات مي توان گفت او از معدود کساني است که در جاي خود قرار گرفته. چون با وجود اينکه در حوزه مباحث تئوريک و آکادمي راديو، رسانه و مخاطب در دنيا خيلي کم کار شده او ده ها کتاب و مقاله در اين زمينه ترجمه و تاليف کرده است. معتقد است که راديو بايد به سمت حوزه هاي تخصصي توسعه پيدا کند و تکثر شبکه هاي راديويي در سال هاي اخير محصول دوران مديريت اوست. اين گفت وگو ساعتي پس از افتتاح راديو اينترنتي «ايران صدا» در دفتر وي انجام شد.


-شما در مجموعه مقالات و سخنراني هايتان هجوم انواع رسانه هاي جديد و ديجيتال را هرگز تهديدي براي راديو ندانسته ايد، چرا؟

ترديد مال وقتي است که شما ظرفيت هايت را نشناسي و با اولين رقيب حذف شوي. ولي اگر درک منطقي از سپهر رسانه يي داشته باشي و قدر ظرفيت هاي خودت را بداني خواهي ديد که هر کس بيايد نمي تواند سهم شما را بگيرد. به خصوص اينکه در سپهر رسانه يي ايران، راديو هنوز خيلي کمتر از ظرفيت هايش وارد شده است. ديگر اينکه تکنولوژي جديد کمک و فرصتي براي راديو است. ممکن است براي تلويزيون، سينما و تئاتر فرصت نباشد حتي تهديد هم باشد، اما براي راديو بستري است که مي توانيم در آن حرکت کنيم و اصلاً اين بستر به تعداد مخاطبان ما اضافه مي کند.

-اين بستر چيست؟

نمونه اش همين راديو اينترنتي ايران صدا است که امروز افتتاح شد. در واقع کار ما پخش صوت است. تاکنون از فرستنده زميني استفاده مي کرديم حالا از ماهواره و اينترنت هم بهره مي گيريم. چون ما به حس شنوايي احتياج داريم بنابراين شنونده ما مي تواند حين شنيدن هر کار ديگري هم انجام دهد. در شکل کلاسيکش مي تواند هنگام خياطي، آشپزي، رانندگي يا فروشندگي به راديو گوش کند و به شيوه مدرن هم وقتي که پاي کامپيوتر نشسته است و کارش را انجام مي دهد مي تواند راديو را هم بشنود.

- شما گفتيد که راديو هنوز از همه ظرفيت هايش استفاده نکرده است...

به تدريج دارد استفاده مي کند. مثل همين امکاني که اينترنت در اختيار ما گذاشته است يا شبکه هاي تخصصي که ايجاد مي شود. نمونه اش راديو تجارت است که آخرين اش بود. اين شبکه هاي تخصصي ظرفيت هاي ماست.

- يک سازمان جهاني شعاري را مطرح کرده با مضمون «راديو رسانه فردا» به نظر شما در تنگناهاي آينده زندگي بشر راديو چگونه مي تواند رسانه فردا باشد؟

شايد تغييرات تکنولوژي غيرقابل پيش بيني باشد. ممکن است نسل هايي بيايند که عادت به نوشتن و خواندن نداشته باشند. الان به تدريج بعضي ها عادت نوشتن با قلم را کنار مي گذارند. نوشتن با قلم، يک رسانه است. نوشتن با ماشين تايپ، يک رسانه. نسل هاي بعدي تغييرات رفتاري نسبت به نسل فعلي خواهند داشت. فرق است ميان کسي که راديو را در گوشش مي گذارد و مي خوابد با کسي که در شرايط خاصي به ناچار راديو را مي شنود، اما نياز طبيعي بشر ارتباط است. راديو قدرت سازگاري اش با محيط آينده بشر بيشتر از ساير رسانه هاست و به دليل سهولت و ظرفيت هاي ويژه يي که دارد شايد در آينده گسترش بيشتري پيدا کند.

-به همين ميزان در آينده کارکردهاي راديو هم تغيير مي کند.

مهم اين است که بدانيم چه حوزه هايي مال راديو است. به نظرم راديو دارد به سمت کارکردهاي بنيادي اش يعني اطلاع رساني و آموزش پيش مي رود. کارکرد تفريحي اش را به لفظ اکمل شايد از دست بدهد. در گذشته راديو کارکرد تفريحي وسيعي داشت؛ قصه ها و نمايش هاي شب يادگار آن دوران هستند. در آينده مراکز توليد اطلاعات معني پيدا مي کنند. چون خود رسانه که توليدکننده اخبار نيست انتشاردهنده اطلاعات است. همين الان بخش اعظمي از اطلاعات روزنامه ها را خبرگزاري ها توليد مي کنند. اما در آينده مراکز توليد اطلاعات اهميت مي يابند. هر مخاطبي براساس چارچوب هاي تعيين شده زندگي اش که غالباً مبتني بر شرافت، توسعه و اعتلاي اجتماعي است اطلاعاتي را نياز دارد که راديو در ارائه آنها نقش مهمي ايفا مي کند.

-مي خواهيد بگوييد که در آينده راديو يکي از منابع مهم توليد اخبار مي شود و حتي مطبوعات از آن به عنوان منبع خبري استفاده مي کنند؟

همين الان بعضي مطبوعات از بعضي از راديوهاي ما مثل راديو ورزش استفاده مي کنند چون خبرهاي ما خيلي به لحظه است.

-يادم هست قبل از تاسيس راديو گفت وگو از آن به عنوان راديوي ايده آل خود نام مي برديد. هنوز هم با وجود اينکه دو، سه سالي از شروع به کار آن مي گذرد اين راديو، ايده آل شما هست؟

راديو گفت وگو با اينکه هنوز در آغاز راه است خيلي موفق عمل کرده و در حوزه نخبگان خيلي مورد توجه قرار گرفته است. ممکن است توده مردم به آن توجه نکنند ولي راديوي مهمي است و ديدگاه هاي مختلف در آن فرصت طرح دارند. علاقه مندان مباحث مختلف به راحتي به نظريات متنوع دسترسي پيدا مي کنند و کارشناسان رودررو با نقدهاي هم مواجه مي شوند.

-فکر نمي کنيد در بخشي از برنامه ها اين راديو با شبکه فرهنگ همپوشاني دارد؟

نمي دانم منظورتان چيست. قرار نيست که اول تا آخر برنامه هاي راديو گفت وگو دعوا باشد. اين شبکه يک برنامه دارد که ساعت 6 تا 8 عصر در آغاز کارش با موضوعات روز پخش مي شود. گاهي در اين موضوعات چالش ايجاد مي شود، گاهي هم اختلاف نظري وجود ندارد ولي ديگر برنامه ها رويکرد تفسيري و تبييني دارند. به نظرم راديو گفت وگو با عمر کمش خيلي خوب و حرفه يي کار کرده است.

-در مورد راديو گفت وگو بحثي نيست ولي به نظر مي رسد اين شبکه در مواردي دارد کم کاري راديو فرهنگ را جبران مي کند.

به هر حال در قالب اجتماعي گاهي برنامه هاي راديو با هم همپوشاني دارند و چاره يي هم نيست. مثلاً هيچ وقت نمي توانيم بگوييم چون راديو ورزش هست، راديو ايران نبايد برنامه ورزشي پخش کند. شاکله راديو ورزش، موضوعات و مسائل ورزشي متنوع است ولي راديو ايران دارد براي مخاطب خود در حوزه ورزش، اطلاع رساني مي کند. بنابراين نمي توانيم بگوييم فلان موضوع مختص راديو گفت وگو است و ديگر شبکه ها نبايد سراغش بروند...

-ما در ايران چند نوع شبکه راديويي داريم؟

ما سه نوع شبکه راديويي در ايران داريم؛ راديوهاي عمومي، راديوهاي اختصاصي و راديوهاي تخصصي. مصداق بارز راديوهاي عمومي، راديو ايران و راديو تهران است. نوع ديگر راديو جماعتي است. منتها در ايران چون راديو جماعتي معنا را نمي رساند، من اسمش را گذاشتم «راديو اختصاصي» که متعلق به گروهي خاص است مثل راديو جوان، راديو معارف هم يک بخش اش اختصاصي است چون با حوزويان صحبت مي کند و دروس حوزه را آموزش مي دهد. گروه سوم راديوهاي تخصصي است که موضوعات تخصصي دارند که اولين آنها راديو ورزش و آخرين آنها راديو تجارت است. البته راديو ورزش از يک جهت هم تخصصي است هم اختصاصي. به اين معنا که به علاقه مندان ورزش اختصاص دارد.

-خودتان توقع داريد ميان راديوهاي موجود کدام شبکه بيشترين مخاطب را داشته باشد؟

هر شبکه يي کارکرد و مخاطب خودش را دارد. مثلاً نمي توانيم توقعي که از تعداد مخاطبان و نوع کار راديو ورزش داريم از ديگر شبکه ها هم داشته باشيم يا راديو تجارت انتظار اين است که افراد مربوط به حوزه تجارت را جذب کند. اگر يک نويسنده هم پاي راديو تجارت بنشيند خيلي خوب است ولي حرف ما در اين شبکه ممکن است به درد او نخورد، مهم اين است که هر کدام از اين راديوها در حوزه مخاطب تعريف شده خود نفوذ داشته باشند.

-با اين همه طبيعي است که مخاطبان راديوهاي عمومي به مراتب بيشتر باشند.

معلوم نيست چون به تدريج راديوهاي تخصصي که مي آيند، راديوهاي عمومي ممکن است حذف شوند يا اينکه مخاطب براي گرفتن يکسري اخبار و اطلاعات عمومي سراغ راديوهاي عمومي برود و بعد برگردد به حوزه و راديو تخصصي خودش.

-ولي ظاهر امر چنين است که راديو جوان به عنوان راديويي اختصاصي که نه عمومي است و نه تخصصي گوي سبقت را از ديگران ربوده است. با توجه به انتقاداتي که اخيراً از آن شده، شما از عملکرد اين شبکه دفاع مي کنيد؟

بله. راديو جوان کاملاً راديوي خوبي است. دوستان تلاش مي کنند در فرم جديدي کار را ارائه بدهند. خب در فرم جديد کار کردن بي خطا هم ضرورتي نيست. پيدا کردن زبان مناسب راديو جوان محصول تلاش چندين ساله يي است که به حدود پنج سال قبل برمي گردد.

-زماني که برنامه عصرگاهي «چهارراه جواني» ساختارهاي رايج برنامه سازي راديو را شکست و با اقبال روبه رو شد؟

بله. حتي قبل از آن هم در خيابان نقره يي شب اين حرکت آغاز شده بود. راديو جوان تجربه هاي وسيعي انجام داد براي اينکه زبان خاص خود را به دست بياورد و به مسائل از ديد جوان ها نگاه کند. به تدريج تجربه ها جمع شد، اصلاح شد گاهي اصلاحات جواب نداد گاهي هم خوب از آب درآمد. ببين اينها چيزهايي نيست که آدم برود در خانه اش ياد بگيرد. متاسفانه بعضي اتفاقات در پروسه فعاليت عمل به نتيجه مي رسد. براي اينکه فشار زمينه عمل هم مهم است. اگر اين فشار نباشد که خيلي از ابتکارات اتفاق نمي افتد. مثلاً اگر ما يک دشمن قسم خورده يي نداشتيم، آيا اين همه در صنايع نظامي پيشرفت مي کرديم؟ در جريان هسته يي و سلول هاي بنيادي هم همين طور است. يک عده جوان، فشار ذلت را حس کرده و اقدام کردند. همين مساله در مورد صداوسيما هم صدق مي کند. نيازها و احساسات جديد مخاطب، ضرورت هايي را براي سازمان ايجاد کرد. بايد وارد لايه هاي جديدي مي شد و تجربياتش را به لحظه مي کرد. گاهي ضرورت توليد باعث شد ابتکاراتي هم داشته باشد. مي خواهم بگويم تغييرات راديو جوان محصول حرکت سازماني درازمدتي بود که اصلاً منجر به تاسيس راديو جوان شد. چرا اصلاً راديو جوان راه افتاد؟ خب ضرورتي بود ديگر. چرا دو شبکه تلويزيوني شد 7 تا ؟ چرا راديو ورزش؟ چرا راديو سلامت؟ همه اينها ضرورت هايي بود که براساس آنها در سازمان ظرفيت هايي ساخته شد. چرا مطبوعات گاهي صفحه بندي و قطع خود را تغيير مي دهند؟

-براي اينکه تنوع ايجاد کنند.

خب اصلاً يک ضرورت است ديگر، يعني مي خواهد با مخاطبش ارتباط برقرار کند. راديو ايران امروز را نمي تواني با راديو ايران پنج سال پيش مقايسه کني.

-خب آدم هاي امروز را هم با پنج سال پيش نمي توان مقايسه کرد.

خب چون محيط در حال تغيير و تحول است، رسانه بايد خودش را تغيير دهد. منتها افتخار همه ما رسانه يي هاي ايران در اين است که بگوييم به دنبال تغيير در چارچوب مشروع و مقبول هستيم. مشروع به اين دليل که بالاخره بايد قيامت جواب بدهيم. آن را هم من و ما نبايد تشخيص بدهيم، اگر اين طور بود که از اول مي گفتند مردم خودتان تشخيص بدهيد و مقبول يعني اينکه مي خواهيم مورد قبول مردم باشيم. اگر تغيير فقط مشروعيت داشته باشد کارت را انجام داده يي ولي به ثمر نرسيده اما اگر فقط مقبول باشد باز هم کارت را انجام داده يي ولي بايد پيش خدا جواب بدهي.

-با اين تفاسير بگوييد تغييرات راديو جوان مشروع و مقبول هست؟

غفلتي که الان به نظرم وجود دارد يکسونگري است. بعضي ها فکر مي کنند کار بايد براي مردم ارائه شود. شکل و فرمش مهم است. سختي کار اينجاست. در داخل شبکه ها گاهي بر حسب نيازها و نظرسنجي ها جلساتي گذاشته مي شود. گاهي مبتني بر آن جلسات جرقه هايي زده مي شود. جرقه ها تعقيب مي شود و گل مي کند. راديو جوان در جلسات زيادي خودش را نقد مي کند. سازمان وظيفه مهمي براي اين شبکه قائل شده و آن هم جذب مخاطب جوان است. با جوان بايد هم سخني، هم محضري و هم نشيني کرد. نمي تواني بالا بالا بنشيني و با او حرف بزني. در راديو ورزش و راديو معارف هم همين سختي ها وجود دارد. در راديو معارف نمي توان در هر سطحي صحبت کرد. هر کدام سختي ذات خود را دارند.

- طبيعي است که کار راديو جوان سخت تر هم باشد.

بله، چون مخاطبش تمايلات قوي تري دارد، جوان زود بهت دل مي بندد. زود هم دل مي کند، مثالي مي زنم. شما به مجلسي وارد مي شوي که همه خانم ولي غريبه هستند. در مجلس ديگري هم وارد مي شوي که همه خانم ولي همه هم کلاسي هايت هستند. در هر دو مجلس شما هستي، هر دو هم، جمع خانم ها هستند ولي دو رفتار متفاوت داري. در جمع غريبه ها اقتضاي رفتار شما ديگرگونه است. حالا اين محفل را رسانه در نظر بگيريم با اين تفاوت که رسانه مثل محفل جمع و جور نيست.

- درها بسته نيست.

آفرين، همه از داخل آن رد مي شوند. حالا کدام مخاطب براي ما هدف است.

- مخاطبي که براي خود تعريف کرده ايم.

ولي ديگري هم آمده و از آنجا رد شده براي همين اداره رسانه هاي عمومي سخت است، البته ما رسانه يي ها نبايد گلايه مند باشيم. من هميشه گفته ام نقد دلسوزانه است. يعني يک نفر از منظر خودش به ما گوش کرده و حرفي زده، نبايد رد کنيم. سختي کار رسانه هاي عمومي هم در اين است. ولي کار در رسانه هاي تخصصي از يک جهت سخت و از يک جهت ساده است. ساده براي اينکه آدم هايي که آمدند پيش تو همه اهل اصطلاح هستند. مثلاً در راديو سلامت مخاطبان يا آمده اند که آموزش سلامت ببينند يا متخصص هستند که مي خواهند اطلاعات تکميلي را کسب کنند.

- ولي در راديوهاي تخصصي هم تامين محتواي حرفه يي مساله است.

تامين و تبديل آن مهم و مساله است. يعني شما محتواي علمي داري ولي براي مخاطب عمومي بايد تبديلش کني. اگر بخواهي اصطلاحات لاتين و علمي به کار ببري مخاطب قطع رابطه مي کند. يکي از بزرگ ترين مشکلات راديوهاي تخصصي اين است که متخصصان بلد نيستند محتوا را تبديل کنند و از اين جهت توليد مطلوب سخت است.

- البته بايد ديد که براي برنامه سازان صداوسيما چقدر رضايت و ديدگاه مخاطب اهميت دارد.

متاسفانه مخاطب در ادبيات رسانه يي امروز به مشتري تبديل شده است. نبايد به مخاطب به عنوان مشتري نگاه کنيم که در اين صورت به دام مقبوليت مي افتيم و به تعبير آل احمد (خدارحمتش کند) رنگين نامه ها پيدا مي شود. او براي مجلات زرد اين اصطلاح را به کار برد. فرقي نمي کند همه رسانه ها مي توانند رنگين نامه باشند. ما بايد مخاطب را به عنوان يک دوست نگاه کنيم.

- چه فرقي مي کند؟

شما به خواسته هاي دوستت توجه داري اما مصلحت او را هم در نظر مي گيري. اگر مخاطب را دوست خود ببيني مسووليت جديدي پيدا مي کني، حالا تکليف شرعي را هم به آن اضافه کنم.

- مگر من برنامه ساز جوان چقدر بضاعت دارم که مصلحت هاي دوستم را هم بشناسم؟

نه ، نه. حس برنامه ساز بايد اين باشد که مخاطب را دوست خودش بداند. حس من همه نگاه من را به پديده ها عوض مي کند. اين حس را بايد در بدنه ارتباطي کشور و از جمله راديو ايجاد کنيم که البته نياز به آموزش و تدبير دارد. من يک بار با يکي از معاونان يکي از اتحاديه هاي راديو و تلويزيوني امريکاي شمالي صحبت مي کردم. از او پرسيدم تا به حال «برودکستر» (پخش کننده راديو تلويزيوني) بوده يي؟ گفت بله هفت سال مدير بودم. گفتم در آن زمان هيچ وقت پيش آمد که به خاطر نگراني از مسائل شخصي خودت خبرهايي را راجع به حکومت کنار بگذاري؟ جواب داد بله زياد. گفتم خب تو اين کار را مي کني ديگران هم مي کنند. تو به خودت مي گويي آزادي به ديگران مي گويي سانسور کنند. خنديد. مي خواهم بگويم که بايد اين حس در ما ايجاد شود که هرچه را در مورد خود روا مي داريم درباره ديگران هم روا بداريم.

اين حرف ايده آليستي و دور از دسترس نيست.

- هنوز هم به تکثر شبکه هاي راديويي فکر مي کنيد؟

هنوز که تکثري نداريم. استراتژي سازمان توسعه متنوع به سمت شبکه هاي تخصصي است. افتخار ما در جمهوري اسلامي اين است که براي ايجاد شبکه ها از نظر نرم افزاري هيچ مشکلي نداريم چون آنقدر کارشناس ممتاز داريم که به راحتي عملي مي شود. منتها سخت افزاري آن هزينه دارد. مثلاً وقتي تصميم گرفتيم راديو تجارت را در مدت کوتاهي آماده کنيم، فقط فرستنده ها آماده نبود. الان دوستان ما در بخش صنعت، بورس، گردشگري و... دنبال ايجاد شبکه هاي تخصصي با کمک ما هستند. بالاخره فهميدند که راديو رسانه کم هزينه و موثري است.

- شما يک بار هم از ايجاد شبکه راديويي ادبيات صحبت کرديد ولي ظاهراً فراموش شد.

فراموش نشد. همين امروز هم گفتم. ادبيات در کشور ما امر مهمي است. نبايد نگاه فانتزي به آن داشته باشيم. يکي از کارهاي ما در همين راديو اينترنتي ايران صدا، صداي ادبيات است. در ايران ما رمان ها و شعرهايي چاپ مي شوند که بعضي خيلي مهم هستند و بعضي بايد خيلي جدي نقد شوند. بايد راديويي تاسيس کنيم که دلسوخته ادبيات باشد. منتها زمان دقيق آن هنوز مشخص نيست. شايد به کارمان سرعت ببخشيم. خيلي کار هست که بايد انجام بدهيم. آنقدر در اين مملکت کار ضروري و نکرده در هر حوزه يي هست که من گاهي غصه مي خورم که بعضي ها براي مسائل بي ارزش به جان هم مي افتند. در حالي که هنوز در خيلي از اموري که کشور نياز دارد در مقدمه هستيم.

- رابطه تان با بچه هاي راديو چطور است؟

از خودشان بپرسيد.

- از شما مي ترسند.

براي اينکه مي دانند خيلي جدي اگر تصميم بگيرم عمل مي کنم. خب 15 شبکه راديويي و دو سه هزار نفر آدم هست، بايد بدانند که قواعد و قوانين رعايت مي شود. ولي با همه بچه هاي راديو رفيق هستم و واقعاً معتقدم که آسمون راديو پر از ستاره است. قسم مي خورم. گاهي اصلاً نمي توانم ميان آنها انتخاب کنم.

منبع: http://iranews.biz/Default_view.asp?@=81895

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان