منوی اصلی سايت
هشت پيش ران جديد سپهررسانه

هشت پيش ران جديد سپهررسانه

1- فراوانی رسانه ها و گرايش روز افزون به استفاده از رسانه
2- افزايش تنوع و تكثر در مخاطبان و قطبی شدن مخاطبان و ایجاد بلوک بندی های جدید
3- تمايل به مشاركت در محتوا
4- شخصي شدن رسانه ها
5- وجود بازيگران مستقل جديد در فضاي رسانه اي مانند بلاگرها
6- رشد روز افزون بازار رسانه و كاهش هزينه توليد
7- تغيير نسلي و توجه نسل جديد به رسانه هاي نوظهور مانند انواع بازي ها
8- افزايش پهناي باند و امكانات فني پيشرفته كه ظرفيت هاي جديد ايجاد كرده و مدل هاي تازه اي كسب درآمد بوجود آورده است

فراوانی (abundance) پدیده ای است که باعث رشد انواع و تعداد رسانه ها در سراسر جهان شده است . رشد عرضه رسانه ای بسیار بیشتر از حجم مصرف در ابعاد زمانی و پولی آن است. از این رو بایستی خاطر نشان کرد که در قرن بیستم متوسط تعداد صفحات روزنامه سه برابر شده است. تعداد کانالهای تلویزیونی از دهه 1960 چهار برابر شده است. بعلاوه هم اکنون هر خانوار آمریکایی حداقل به 4 تا 5 کانال تلویزیونی کابلی دسترسی دارد. تعداد مجلات از دهه 1970 تا کنون چهار برابر شده و روزانه 1.5 میلیون صفحه وب ایجاد می شود. همچنین بنا به گفته دانشمندان علوم اطلاع رسانی، هرساله 30 درصد به حجم دانشهای ایجاد شده و ذخیره شده افزوده می شود. ما عادت داریم که رقابت را در بین مطبوعات یا کانال های تلویزیونی جستجو کنیم، حال آنکه فراوانی رسانه ای، نه تنها باعث ایجاد رقابت در میان انواع رسانه ها شده بلکه ابعاد رقابت را به سایر فعالیت های مرتبط با اوقات فراغت بویژه به ورزش، سینما و برنامه های وقت گذرانی در مراکز و اماکن مشابه کشانده است. فراوانی رسانه ای در پراکندگی و قطبی شدن مخاطبان نیز موثر بوده است زیرا هم اکنون مخاطبان می توانند زمان استفاده از رسانه ها را بین کتابها، مجلات، وب سایت ها و کانالهای تلویزیونی بیشتری توزیع کنند. البته این حالت می تواند موجب افراط و تفریط در استفاده از کانالها و عناوین مکتوبات در دسترس گردد. مثلا در عرصه تلویوزیون مردم اغلب نمی توانند توجه خود را به بیش از 3 تا 4 کانال خاص معطوف کنند. لذا افزایش تعداد کانال های در دسترس را نمی توان با همان مقدار افزایش در مصرف برنامه ها برابر دانست. به عنوان مثال اگر در یک خانه امکان دسترسی به 20 کانال تلویزیونی وجود داشته باشد، متوسط تعداد کانالهایی که توسط افراد خانواده تماشا شده است برابر با 5 کانال خواهد بود. وقتی امکان دریافت 50 کانال در این خانه وجود داشته باشد ، عدد دوم به 12 کانال افزایش می یابد و اگر تعداد کانال های در دسترس به یکصد عدد برسد، افراد خانواده بطور متوسط فقط 16 کانال را به صورت دائمی تماشا خواهند کرد. صاحبان آگهی نیز این تغییر و تحول را به خوبی درک کرده اند و به همین نسبت بودجه های تبلیغاتی خود را تسهیم کرده اند. لذا کمتر پیش می آید که این عده تبلیغات خود را بروی جمیعت های کوچکتر مخاطبان هدف گیری نمایند. از این رو تغییرات مصرف مخاطبان بدین معنا است که دیگر نمی توان رقابت ها را خاص موسسات و ساختار های رسانه ای دانست
بلکه اکنون رقابت بستگی به پول و زمانی دارد که مخاطب یا مشتری برای استفاده از رسانه ها هزینه می کند.
ناگفته پیدا است که تمرکز اینگونه رقابتها بر اقتصاد جلب توجه (
attention economy)[1] و اقتصاد تجربه [2](experience economy) معطوف گردیده است. علاوه بر این دامنۀ دسترسی سازمان های رسانه ای به مخاطبانشان هر لحظه تنگ تر می شود و آنها را فقیرتر می سازد. هم اکنون میزان جلب خوانندگان، بینندگان و شنوندگان آنها کمتر شده و این وضعیت راهبردی رو به افول آنان باعث تصمیمات خاص سرمایه گذاران برگزیده است. در مجموع بنگاههای رسانه ای در کشمکش دائمی با سهام داران عهده خود و رقبایی هستند که بیم آن می رود در آینده نزدیک، دستیابی به اهداف اقتصادی آنها را با مشکلات جدی روبرو نمایند.مواردی که در بالا ذکر آن رفت، در مجموع توانسته است کانونهای قدرت در وسایل ارتباط جمعی را جابجا کند. فضای رسانه ای قدیم که توسط بنگاههای رسانهای کنترل می شد، هم اکنون در تسخیر مشتریان است و بازار تقاضا بر بازار عرضه غلبه کرده است. مشتریان رسانه ای نیز نمی خواهند مخاطبان خاموش یا دریافت کنندگان منفعل (passive receiver) باشند لذا بیشتر آنها از طریق ارائه بازخوردهای کاربردی در تولید محتوا مشارکت می کنند. ازاین رو جابجایی قدرت مذکور را می توان به وضوح در مباحث مالی مربوط به مدل های پرداخت مشتری در تلویزیون های کابلی و ماهواره ای، رادیو و تلویزیون، دانلود صوتی و تصویری، تلویزیون های دیجیتال و در رسانه های موبایل مشاهده نمود. چنین وضعیتی سبب شده تا امروزه به ازای هر یک دلار هزینه صاحبان آگهی در جهان رسانه ای، مخاطبان برای مصرف کالاهای رسانه ای، 3 دلار هزینه کنند که البته این شاخص در ایالات متحده گاهی به 7 دلار نیز می رسد. سازمان ها یا بنگاه های رسانه ای در سراسر جهان همواره در کشمکش شناسایی و تنظیم آن دسته از تغییرات گسترده داخلی و خارجی هستند که سبک های تولید آنها را دگرگون می سازد، موجب رقابت روز افزون و سریع وارد بازار شده، پایگاه های جذب تبلیغات آنها را متزلزل کرده و یا مشتریان قدیمی شان را به طور فرسایشی کاهش می دهد. همین تغییرات موجب شده است تا الگوهای حاکم بر بازار و ظرفیت های عملکردی شرکت ها نیز دچار تحولات اساسی گردد. لذا ضرورت تربیت و استفاده از مدیران رسانه ای آگاه جهت درک و تحلیل تغییرات فوق و تنظیم عملکرد شرکت بر مبنای استفاده حداکثری از تحولات جدید رسانه ای به طور روز افزون افزایش یافته است. عدم استفاده از مدیران فوق شرایط را رقم میزند که در آن، هرلحظه بایستی منتظر عدم موفقیت محصولات فعلی یا آتی شرکت در بازار بود که گاهی نیز این امر باعث فروپاشی و کاهش شدید ارزش سهام شرکت می گردد. به رغم افزایش پورتفولیوها و بنگاههای بزرگ رسانه ای ،قدرت این بنگاهها در حال فرسایش است. امروزه در بین يكصد بنگاه بزرگ ایالات متحده و یا 500 بنگاه برتر دنیا نمی توان یک بنگاه را پیدا کرد که از اوضاع اقتصادی خود راضی باشد

 



[1] - رویکردی به مدیریت اطلاعات به عنوان یک کالای کمیاب است و از تئوری های اقتصادی برای حل مشکلات مختلف مدیریت اطلاعات استفاده می شود.

[2] - جوزف پاین و جیمز گلیمور در مقاله ای در سال 1998 اصطلاح «اقتصاد تجربه" را بکاربردند. از نظر آن ها اقتصاد تجربه به عنوان اقتصاد بعد از سه اقتصاد کشاورزی، اقتصاد صنعتی، و اقتصاد خدمات اخیر است. این مفهوم قبلا توسط بسیاری از نویسندگان دیگر (تاریخچه مفهوم را ببینید) تحقیق کرده بود.

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان