منوی اصلی سايت
مالكيت و محتواي رسانه
مديريت رسانه، مالكيت و محتوا
در ادامه بحث مديريت رسانه، براي محيط شناسي رسانه اي بيشتر بر روي رابطه مالكيت و محتواي رسانه در ساختار حاكم بر محيط رسانه اي تأكيد شده است، اين امر نه به جهت بي توجهي به ساير عوامل محيطي بلكه به دليل

 

در ادامه بحث مديريت رسانه، براي محيط شناسي رسانه اي بيشتر بر روي  رابطه مالكيت و محتواي رسانه در ساختار حاكم بر محيط رسانه اي تأكيد شده است. اين امر نه به جهت بي توجهي به ساير عوامل محيطي بلكه به دليل اهميت بسيار آن ابتدا مورد بحث قرار گرفته است. 

تغييرات مالکیت سازمان هاي رسانه اي
در سال های اخیر تغییرات مهمی در مالکیت رسانه ها بوجود آمده است بطوريكه شركت هاي زيادي در يكديگر ادغام يا از حوزه بازار حذف شده و به جاي آن ها شركت هاي بزرگي كه برخي از آن ها چند مليتي هستند در صحنه رسانه اي ظاهر شدند. بطور مثال در سال 1983 در آمريكا 50 بنگاه رسانه اي فعاليت مي كردند كه درحال حاضر به پنج بنگاه تقليل يافته اند، با اين توضيح كه اكنون در اين كشور حدود 1468 روزنامه، 6000 مجله، 10000 ايستگاه راديويي، 2700 ايستگاه تلويزيوني و كابلي و 2600 ناشر كتاب وجود دارند. به قول "باگديگيان": زماني كه بوش كوچك رئيس جمهور شد، ديگر از رسانه هاي صاحب نفوذ و قدرتمند نظير "هارپز" و "سنچري" و ساير نهادهاي ملي پرنفوذ اوائل قرن بيستم كه براي افشاي سوء استفاده ها و كنترل قدرت نامحدود بنگاه هاي بزرگ تلاش مي كردند خبري نبود.
تغييرات مالكيت رسانه هارا مي توان در چند شكل زير بررسي كرد:
1- مالكيت متمرکز: اشاره به فرایندی است که از دهه 1980 آغاز شد و گام به گام شرکت های کمتر و کمتری اما بزرگتری به خرید انواع گوناگون رسانه ها پرداختند. موفق ترین آن ها در آن زمان "شرکت بین المللی اخبار" است که در بریتانیا بر روزنامه ها و تلویزیون های ماهواره ای تسلط یافته است.

2- مالكيت عرضي (توسعه افقی) : در اين حالت تمایز مالکیت شکل های مختلف رسانه ها کاهش یافته است. شرکت های بزرگی به نحو روزافزونی مالكيت رسانه هاي مختلف را در اختيار مي گيرند. اين مالكيت غالباً نامتجانس است، يعني همزمان تنوعي از رسانه ها وجود دارد مانند راديو، تلويزيون، روزنامه، خبرگزاري و ... 
3- مالكيت طولي (توسعه عمودي): در اين حالت يك شركت؛ مالكيت شركت هاي و مؤسسات رسانه اي كه در طول يكديگر قرار دارند بدست مي آورد. مانند: شركت توليد فيلم، كانال پخش، مجله سينمايي و ...
4- بین المللی شدن: مرزهای ملی ضعیف شده و شرکت های رسانه ای مالکیت های خود را در سطح جهانی گسترش داده اند.
این فرایند بسیاری از مفسران ومنتقدین را نگران کرده است چون جریان اطلاعات تحت تأثیر دیدگاه های خاص شرکت های بزرگ و اندک حاکم بر رسانه ها واقع مي شود. از این رو چهار نگرش عمده در این زمینه وجود دارد. البته دو نگرش اول به نحوی قدرت مالکان را در دخل و تصرف محتوا پذیرفته اند و دو نگرش بعد کاملاً مخالف این امر هستند و مالکیت را تهدیدی برای آزادي ارزش ها و اندیشه ها نمی دانند. چهار نگرش عبارتند از:
الف: نگرش ابزار گرا 
این نگرش تاحدی برخاسته از رویکردهای مارکسیستی می تواند باشد. رسانه ابزاری در اختیار مالکین است و محتوای رسانه را می تواند تعیین کند. البته مارکسیست ها مالکین را نماینده طبقه حاکم است و از طریق دیکتاتوری نظر طبقه حاکم را اعمال می کند.
انتقاد اصلی به این نگرش در این است که از الزام ها و فرصت های تجاری پیش روی رسانه یا حاکم بر آن غافل است.
ب: نگرش ساختارگرا
این نگرش بر آن است که هیچ انحراف سنجیده ای در رسانه ها وجود ندارد بلکه محتوای آن ها بازتاب مجموعه پدیده های بهنجار و محسوس جامعه است. یعنی هیچ قصدی برای جستجوی گزینه ها و بدیل ها یا پرسشی درباره ارزش های متداول وجود ندارد و دیدگاه های مخالف افراطی تلقی می شوند.
کنترل محتوای رسانه ها بر اساس این رویکرد بستگی به مارمنانی دارد که در پی استقرار توازن در جریان اصلی افکار عمومی هستند. نتیجه این عمل آن است که تثبیت و استقرار ارزش ها مورد حمایت واقع می شود. طبق این نظر چون ارزش های بنیادی نظام سرمایه داری مالکیت خصوصی، آزادی فردی و سخت کوشی است، ÷س مورد تأیید قرار می گیرد. در این مدل ارزش های جدید و فشارهای بازرگانی چون سهم مهی در فرایند تولید اخبار و رسانه ها ایفا می کنند مورد قبول واقع می شوند. با این وجود همه این ها در چارچوب ارزش های حاکم قرار دارند.
ج: نگرش کثرت گرا
این نگرش حاکی از آن است که مجموعه ای از ارزش ها تعیین کننده محتوا هستند و هیچ نیروی واحدی به تنهایی نمی تواند تعیین کننده محتوا باشد. نقطه شروع تحلیل این است که رسانه ها در محیط بازرگانی فعالیت می کنند و ناچارند برای دراز مدت سودآور باشند تا زنده بمانند. همچنین ارزش های رسانه ای با ارزش های جدید پیوند خورده است و بر یک رشته فرضیاتی که چه عناصری "اخبار خوب" تلقی می شود، مربوط است.
البته باید پذیرفت که فشارهای سیاسی و قانونی در مورد همه رسانه وجود دارد. بخصوص برخی قوانین مانند: منع افترا، امکان تفسیر درباره افرادی مه خصوصاً دارای تمکن مالی هستند، محدود می سازد.
د: نگرش کسب و کار آزاد
استدلال این نگرش بسیار ساده و مبتنی بر بازار است. در این نگرش، رسانه ها آن چه را که مردم( مشتری) می خواهد تولید می کنند زیرا اگر خوششان نیاید به آن توجهی نخواهند داشت.
انتقاد به این نظریه این است که رسانه ها به منظور حداکثر رساندن سود، به تحریف و گزافه گویی بپردازند.

الگوی تبلیغ ادواردبرمن و چامسکی  
اين دو به بررسي ساختار محيط رسانه اي آمريكا پرداخته اند و عواملي كه موجب مي شود محتواي رسانه در جهت سياست هاي دولت باشد، در يك الگويي ارائه داده اند كه در ايران باعنوان فيلترهاي خبري ترجمه  و بوسيله انتشارات ايران به بازار كتاب عرضه شده است. مطالعه اين كتاب را به دانشجويان مديريت رسانه،ارتباطات و جامعه شناسي توصيه مي كنم.
1- مالكيت اندازه و سوگيري سودآوري (Size, Ownership, and Profit Orientation)
فیلتر اول تاثیر گذار بر  محتوای رسانه ، تمرکز مالکیت رسانه در دستان چند ده شرکت سوداگر در جهان است. بسیاری از این شرکت ها اموال  بسیاری در سایر صنایع و ملل دارا هستند . نتیجه گیری عینی اینست که سود طلبی ،  شدیدا بر کارکرد خبری و محتوای کلی این رسانه‌ها تاثیر گذار است و تا زمانیکه سیستم رسانه  در دست چند شزکت است و رسانه در جهت آنها تلاش می کند تعارضی آشکار در منافع وجود خواهد داشت .
2- آگهي هاي تجاري  ((The Advertising License to Do Business
فیلتر دوم تبلیغات است  که رسانه های جمعی آمریکا را تحت استعمار خود قرار داده و تامین کننده‌ی  بخش بزرگی از درآمد رسانه ها می باشد. هرمان و چامسکی  شواهد بسیاری  را که نشان دهنده اثر بی حس و فلج کننده تجاری شدن محتوای رسانه است را مطرح کرده اند .
3- منابع خبري   (Sourcing Mass Media News) 
فیلتر سوم منابع است  که به علت ضرورت اقتصادی و منافع مشترک ، رسانه های جمعی را به رابطه ای متقابل با منابع غنی اطلاعاتی  می کشاند . رسانه ها به شدت متکی به خبرهایی هستند که به وسیله دولت و شرکت ها به آنها می رسد .این منابع نیز بوروکراسی عظیمی برای در اختیار گذاشتن این اطلاعات ایجاد کرده اند و متخصصانی در زمینه مدیریت رسانه ها به کار گرفته‌اند. در واقع این بوروکراسی به رسانه‌ها سوبیسید خبری می دهد و رسانه ها نیز باید آگاه باشند تا مبادا خلاف میل چنین منبع مهمی عمل کنند . همچنین تنها  این منابع دولتی و تجاری هستند که طبق موازین خبرنگاری قابل اعتماد و اتکا هستند ، در حالیکه منابع مخالف اقلیت حاکم ، با بیشترین ابهامات و سختی ها برای عبور از این فیلتر مواجه می شوند . 
4- فشارهاي قانوني   (Flak and the Enforcers)
    چهارمین فیلتر ایجاد تولیدکنندگان دست راستی  محتوای انتقادی  متاثر بر رسانه به مانند “ صحت و دقت در رسانه” است (سازمانی است در آمریکا که به بررسی رسانه های خبری می پردازد  و طبق گفته ی موسسانش وظیفه اش مقابله با جهت دار بودن رسانه ها می باشد ، اما با وجود اعلام خنثی بودن از نظر سیاسی ، سازمانی محافظه کار به حساب می‌آید. ) که با تحت فشار قرار دادن رسانه های جمعی آنها را مجبور به دنباله روی از  اهداف و برنامه های  تجاری و شرکتی می‌کنند . این فیلتر در دهه ی ۷۰ ، زمانی که شرکتهای بزرگ و ثروتمند دست راستی بطور فزاینده ای از پوشش  و پیشرفت رسانه ها در غرب ناراضی بودند شروع به گسترش  پیدا کرد. 
5- ضديت با كمونيست   (Anti-Communism) 
فیلتر آخر ، ایدئولوژی ضد کمونیستی است ، که به بخشی از فرهنگ سیاسی غرب تبدیل شده  و اکسیژن ایدئولوژیک را برای این مدل پروپاگاندا فراهم می کند . مخالفت با کمونیزم به عنوان یکی از مهارت های ژورنالیستی در ایالات متحده درونی شده است ، تا حدی که حتی در زمان صلح ظاهری آمریکا و شوروی نیز بسیار معمول و قابل انتظار بود که ژورنالیست ها در بیان چارچوب مسائل از عبارات “طرف ما ” در مقابل ” آدم بد های کمونیست ” استفاده کنند .
بعلاوه ایدئولوژی ضد کمونیستی برای کارکرد موثر معیارهای دوگانه ی این مدل پروپاگاندا مورد نیاز است . آن طور که نویسندگان بیان کرده اند ” زمانی که تب ضد کمونیستی بالا می گیرد ، تقاضا از رسانه ها برای شواهد تایید کننده ی ادعاهای  ضد کمونیستی متوقف می شود و شارلاتان ها به عنوان منبع این شواهد سر بلند می کنند . “
بر عکس ، ژورنالیست ها و یا سردبیران برای به چالش کشاندن دکترین ضد کمونیستی ، به مانند رد شدن از چهار فیلتر دیگر ، باید تایید شده توسط سخت ترین معیار ها  باشند که در عمل ناممکن به نظر می رسند .

 

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان