حسن خجسته باقرزاده را بیش از بیست سال است که می شناسم . دانشجوی من بوده و راهنمای پایان نامه ی دکتری او بوده ام . او را می شناسم . می شناسم به تواضع ، به ادب ، به صمیمیت ، به خلاقیت و نوآوری در عین سنتی بودن و گاهی به آزادگی . از میان این همه فضیلتی که می توان برای شخصیتی چون دکتر خجسته بر شمرد ، آن چه مهر او را بر دل چون منی نشانده ، ادب ، تواضع و صمیمیت اوست.
خجسته قطعا انقلابی است اما هم آدم منظمی است و هم آدم منصفی است و هم اهل تخریب نیست .
خجسته قطعا متشرع است اما نه اهل تجسس است و نه اهل طرد و تکفیر .
خجسته قطعا مدیری موفق است اما نه از انتساب خود به بزرگان بلکه از اعتقاد خود به خرد جمعی ، مشورت ، قدر شناسی از زحمات و خدمات هم کاران و از به رسمیت شناختن سهم دیگران در یک کار جمعی دشوار .
.خجسته قطعا سنتی است اما اعتقاد او به لزوم تغییر و اصلاح و احترام او به انتقاد و گفتگو از ویژگی های مهم اوست .
آن چه دکتر خجسته که از سال ۱۳۷۷ تا هفته ی پیش رییس رادیو ( معاونت صدا در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ) بود را در یادها و خاطره های هفده ساله ی نظام بوروکراتیک و انقلابی کشور و هم در نظام مدیریت جامعه زنده نگه می دارد ، نقش او در امر ابداع و توسعه و اصلاح و رشد وتکامل ساز و کارها و شیوه هایی است که مردم را با مردم آشتی می دهد و مرتبط می سازد و رادیو را رسانه ای می کند که قفل زبان ها و قلم ها را باز می کند و مناقشات را به مدارا نزدیک می کند و معرفت مردم را نسبت به خود و دیگران محوریت می دهد.
دکتر خجسته در سال های مدیریت خود در رادیو مرزهای انسانی ، کارکردی ، نقشی ، منزلتی و اخلاقی را از طریق رسانه ی رادیو یا حد اقل در خود رادیو ، چنان وسیع گرفت و دامن آشتی با صاحبان فکر و قلم و زبان و فرهنگ را چنان گشود که قهر کردگانی را به آشیانه باز گرداند که تصور آن در فضاهای غیر رادیویی کمتر به ذهن می آید .
قند موسیقی دل و جان را حسن خجسته باقر زاده بر سر جامعه ی ایرانی پس از جنگ سایید و لبان مردم را هم او به شکر ذکر ربوبی - حتی بیش از مساجد - شیرین کرد.
در رادیوی حسن خجسته ، خرد جمعی ، مدارا ، تساهل و تسامح ، در عین مراعات اصول و اخلاق ، به فضیلت تبدیل شد .
بارها شنیده یا خوانده اید که مدیر با تجربه و موفقی را پس از مثلا ده سال بر می دارند اما در مجلس تودیع او تعریف و تمجید می کنند و می گویند : ” مدیر رفته ” ، خیلی کار کرده ، خیلی هم خوب کار کرده ، اما خیلی کارها هم مانده که ” مدیر آمده ” باید انجام دهد . خوب ، اگر مدیر مجرب و موفق قبلی داشته کار خودش را خیلی خوب انجام می داده ؟ چرا نمی گذارید ادامه دهد و یک آدم بی تجربه را به جای او می نشانید ؟ حیف شد !!
روز چهار شنبه در جلسه ی تودیع دکتر خجسته ، همه ی اهالی رادیو آمده بودند ، زن و مرد و پیر و جوان و تقریبا همه از رفتن او از رادیو ناراضی و ناراحت بودند و از تغییر او با کنایه صحبت می کردند و گاهی نیز بغض شکسته در گلویی را می شد دید و قصه ی این غصه را کاردان ، مجری برنامه با هنرمندی تمام به حاضران منتقل می کرد . بی جهت نیست که در دعوت نامه ای که برایم آمده بود نوشته بودند ، خجسته ” اهل دانش و فضل ” است و نکته ی ظریف حضرت حافظ (ع) را یاد آور می شدند که همین گناهش بس !!
آن همه التفات و احترام زیر دست به زبردست را که در آن جلسه دیدم ، در هیچ جلسه ی تودیع دیگری ندیده بودم و این سرمایه ی ارجمند و ارزشمندی است که خجسته از رادیو و رادیوییان با خود می برد .
یا حق
منبع : جامعه شناسی زمینی